ج مثل جوانی

متن مرتبط با «باغ» در سایت ج مثل جوانی نوشته شده است

فلکين بير باغـــی وار

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش80فلکين بير باغـــی وارگؤموشدن چارداغی وارمـن او باغا گئتمه ره ماؤره کده يار داغی وارترجمهفلک باغی داردکه ساختارش از نقره استبه آن باغ نمی رومدردلم داغ یارشعله وراستتمایلات وخواهش ها متفاوت ومتلون است , براساس فهم هاودرک ها بروجودانسان تمایلات خاصی مطابق اندازه خردش جاری است , بعضی خواهش ها مذموم وناپسندندوبرخی ها ممدوح وپسندیده.خواهش های ناپسند واصراربرآن فرجامش سقوط و انحطاط است ومتوسلین به آن به نتیجه خاص ودلخواهی نخواهند رسید عاقبت کارشان شکست و دربدری است , وتمایلات ارزشمند وخواسته های بحق ومنطقی از الزامات رشد و آگاهی استپدیدخاصی درذهن شکل می گیرد وذهن را به سوی اقدامات متعالی سوق می دهد وشرایط احسن را برای انسان فراهم می سازد وانسان عاقل و خردمند باالهام گرفتن ازنورانیت خاص به آرامش و رفاه کامل از ابعاد گوناگون دست می یابدبنابراین باغ فلک وساختارموردنظرآن ونرفتن به باغ مربوطه به دلیل داشتن داغ یاردردل ازامثله مهم ایجادجرقه دراذهان است , اینگونه مثالها جریان رشد وتعالی را درذهنهای خلاق شعله ورکرده وآن را به سوی خوبی ها وترقی و پیشرفت وسازندگی هدایت می کند انسان متفکرهرگز به خود واطرافیان خیانت نمی کند بنابراین دارندگان ذهن خلاق مسیرروشنایی و نوررا برای دیگران می گشایند وچشمه زلال انسانیت وعشق ورزیدن واقعی دروجود آنهانهادینه شده وبه جز خوبی وسعادت خودومردم به چیزی فکرنمی کنند دغدغه شان رشد وتعالی همه انسانهاست بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دولـوب تامام باغ آلما

  • اودلو سؤزلر یاناراؤره کده - بخش54 دولـوب تامام باغ آلماباغبان بسلـه رآغ آلمايارام نه سيزيلدايرسانساغالميرسان ساغالمامگرمی شودزخم ها و رنج های درون را نادیده گرفت مگر می شود آنچه گذرزمان و حوادث ناگوار دروجود ریشه دوانیده با یک تشر آنی از بین برد آنچه که درتمام لایه ها و صفات وجود نفوذ کرده و همه چیز را تخریب نموده است چگونه می توان با یک روش ناپخته ترمیم کرد برای پاک سازی لایه های نابودشده نیازی به تلاش بیشتر در تمامی جوانب وجود دارد , بنابراین دروهله اول باید علل بروز زخم را بخوبی شناخت و بعداز اتمام مراحل نهائی شناخت به مداوای آن پرداخت , اصلاح زخم های ایجاده شده درونی بسیارسخت است گاهی اوقات امکان پذیرنیست اکثر زخم هارا متجاوزین و غارتگران حقوق حقه انسانی بوجود آورده اند با اقداماتی همچون ترویج و گسترش فرهنگ بی عدالتی و تبعیض در حوزهای مختلف توانسته اند تاحدودی بشریت را تحت سلطه و نفوذ خود در آورند و سالهای متمادی برای نابودی مغزها و مسخ تفکرات سالم و ایده های پاک برنامه ریزی و طراحی کرده اند و سموم کشنده ای را در قوالب زیبا و رفاه نامعقول به خورد انسانها داده اند تا فرصت اندیشیدن و رفاه واقعی و معقول را از وجود آنها سلب کنندتا انسانهارا از هویت اصلی خود بیگانه نموده و خواسته های ظالمانه و مستکبرانه خودرا به آنها تحمیل کنند و انسان بیگانه از خویشتن در سایه شوم ظالمان زیاده خواه تکاثرطلب به موجودی بی روح مبدل می گردد و اراده ای از خود ندارد و آنچه که قدرتمندان وحشی و خونخوار دیکته کنند به آسانی پذیرفته و به آن عمل خواهد کرد , ولذا این زخم کشنده را چه کسی به او وارد کرده است و چه کسی اورا به درد و رنج انداخته است , و همه چیز اش را گرفته است و اورا بخاطر لقمه نانی مطیع خود , ...ادامه مطلب

  • گل گئده ک دولان باغی

  • گل گئده ک دولان باغی گؤللری سؤلان  باغــی پـروانه ده ن  اؤره نديم باشينا دؤلانماغـــــی سيرو گردش درباغ و گلزارموثرو سازنده است ، گردش درباغات درفصول مختلف جذاب و تكان دهنده و گاهي  اوقات هيجان انگيزاست ، زماني كه گلهاي زيبا و رنگارنگ و درختان سرسبز و متنوع را درباغ نظاره گريم احساس عجيبي داريم ، وجود گلهاي زيبا و متلون و درختان سرسبز و متفاوت حيراني و سرگشتگي مارا دوچندان مي سازد و مارا به دنيايي از آگاهي ورشد سوق مي دهد كه درآن دنيا به جز دوست داشتن و عشق ورزيدن و پروانه وار به دور مراد خود چرخيدن چيزي وجود ندارد درآن دنيا انسانها به گونه ديگرند به ارزش هاي والاتكيه مي كنند درآن دنيا منافعي به نام منافع شخصي وجود ندارد ، افكار و انديشه ها پاك و خالصانه و اعمال شفاف و زلال است ، در آن دنيا ازكينه و خصومت خبري نيست همه انسانها دركنارهم با خوشي و خرمي با مهر و محبت به حيات خود ادامه مي دهند ، زمان مي گذرد مكان براي تحول و دگرگوني آماده مي گردد ، گلهاي باغ و درختان سرسبز جاي خودرا به گلهاي پژمرده و برگ هاي ريخته شده مي دهد بابروز تغييرو تحول درباغ هستي وجود ما نيز متحول مي گردد كه اين تح, ...ادامه مطلب

  • برگ زرینی ازباغ هستی

  • بيا که درغم عشقت مشوشم بی تو بيا بين که دراين دم چه ناخوشم بی تو شب از فراق تو می نالم ای پريرخسار چون روز گردد گوئی در آتشم بی تو دمی تو شربت وصلم نداده ای جانا هميشه زهرفراقت چشيده ام بی تو اگرتو بامن مسکين چنين کنی يارا دوپايم ازدوجهان نيز درکشم بی تو پيام دادم و گفتم بيا خوشم ميدار جواب دادی و گفتی که من خوشم بی تو                 **** تشويش و نگراني تمام وجودم را فراگرفته  است ، خوشي و شادابي بي وجودتو برايم معني ندارد ، غم آتشين عشقت تارپودم را  سوزانده است ، چنين سوزشي تاثير آنچناني دردرونم نهاده است كه بطور پنهاني تمام  اعضايم درتب و تاب عشق درل, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها