ج مثل جوانی

متن مرتبط با «رسد» در سایت ج مثل جوانی نوشته شده است

چوقدرت بحد نهایت رسد

  • وقتی توانایی به کمال رسد ارزش گذشت از خطای دیگران آشکارمی شودچوقدرت بحد نهایت رسد      توانایی  کس بغایت رسدهویداشود قدر عفو و گذشت     چو باران که بارد بصحرا و دشتنقل از کتاب هزارگوهر منتخب کلمات قصارنهج البلاغه ص258درآن هنگام که انسان به وجودواقعی خودپی ببرد وزوایاوخصوصیات بارزاستعدادهای درونی خودرا بخوبی بشناسد وازبکاربردن آن درجای خودسرپیچی نکند وازاشیای پیرامونی به نحومطلوب بهره ببرد , وموانع موجودارتقاو ترقی را یکی پس ازدیگرازبین ببرد وباقدرت تمام بدورازسستی وکاهلی به مقابله برخیزد وراه رسیدن به قلل بی نهایت را هموارسازد وخودرا از تنگنای زندان مخوف آرزوهای باطل وتمایلات غیرمعقول دنیوی رهاسازد , به اعمال خودمشغول است خطای دیگران برای او چندان مهم نیست وفقط به خطاهای خودمی نگرد ودرگاهای منتهی به خطارا دروجودخودمحکم می بندد, تاویروس های ناشناخته زیاده خواهی و افزون طلبی نتواند به درونش نفوذ کرده وسیستم ایمنی اش به هم ریزد درچنین شرایطی هرگز فرصت نگریستن به خطای دیگران وجوندارداگر هم چیزی را درکسی مشاهده کند واگر خطای دیگران برعلیه منافع اش باشد بصورت آنی از آن می گذرد ولی اگر خطای دیگران برعلیه انسانیت باشد دراینجاگذشت معنی نداردحکم نهایی , مبارزه با افرادخاطی است باید جلو رشد ویروس را گرفت باید سدراه گیرندگان حقوق های نجومی  شد , حقوق های نجومی از جمله ی خطاهایی است که تارپومردم را می سوزاندو جامعه را به جهنم سوزناک تبدیل می کند و فقرارا به آتش می کشد اینگونه خطاها قابل گذشت نیست باید با آن مقابله کرد و جلوش را گرفت حقوق های نجومی لکه ننگی است دردامن حکومت , اگر این سم خطرناک از بیخ و بن برچیده نشود وگسترش یابد س, ...ادامه مطلب

  • زتقوی بسامان رسد کاردین

  • هیچ چیزی مانند پرهیزکاری دین را اصلاح نمی کند, هیچ چیزی مثل هواپرستی دین را از بین نمی بردزتقوی بسامان رسد کاردین      باصلاح ایمان بود بهترینشود دین و ایمان تبه ازهوا        بترنیست از آن فسادی ورا, ...ادامه مطلب

  • دست به جان نمی رسد

  • دست به جان نمي رسد تا بتو برفشانمش بركه توان نهاد دل تا زتو آستانمش قوت شرح عشق تو نيست زبان خامه را گرد دراميد توچند بسردوانمش ايمني ازخروش دل گربه جهان دراوفتد فارغي ازفغان من گربفلك رسانمش آه و دريغ و آب چشم گرچه موافق منند آتش عشق آنچنان نيست كه وانشانمش هركه بپرسد اي فلان حال و دلت چگونه  شد خون شد و دمبدم همي ازمژه ميچكانمش عمريست زلف تو بوكه درازبينمش جان منست لعل تو بوكه بلب رسانمش لذت وقت هاي خوش قدرنداشت پيش من گرپس از اين دمي چنان يابم و  قدردانمش نيست زمام كام دل دركف اختيارمن گربه اجل فرارسم زين همه وارهانمش عشق تو گفته بود هان سعدي و آرز,دست به جان نمي رسد,دست به جان نمی رسد تا به تو برفشانمش,دست به جان نمی رسد تا,دست به جان نمی رسد تا بتو بر فشانمش,دانلود دست به جان نمیرسد,دست به جان نمی رسد تا به تو,متن آهنگ دست به جان نمیرسد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها