گؤی ده اؤلدوز اوچ گئچدی

ساخت وبلاگ
گؤی ده اؤلدوز اوچ گئچدی

ياوان عؤموروم پوچ گئچدی

فلک بير درد  گــؤنده ردی

اؤره ييمدن توش گئچـدی

لحظات هستي ام با درد و رنج و كربت همراه گشته ، ازخوشي و عيش و عشرت بهره اي نبرده ام سرانجام كارم با تباهي و نكبت گذشت ، دربلنداي عالم هستي اندكي تفكر و تامل نمودم تاباتدابير و چاره انديشي مفرط توانستم به دردها و رنجهاي پيش آمده مسلط شوم ولي چه زود زمان سپري شد و نشاط و خوشي ايجادشده ازناحيه وجودم رخت بربسته و جاي خودرا به غم و اندوه داد . فلك با فرستادن غموم بيكران از هرطرف مورد هجوم قرارداده و دلم را مجروح كرد وزخمي كه بردلم وارد شده بقدري ثقيل است كه توان رهايي از آن امكان پذير نيست ، بهترين لحظات عمرم درمسير ناهنجاري و فلاكت ازبين رفت اگر پديده اي بنام امروز خوب و معني دار نباشد فردايي نيز وجود نخواهد داشت شالوده و بنيان فردا با امروز عجين شده است اگر امروزمان باسعادت و خوشي شروع نشود فردايمان بي پايه و بدون برنامه و عمل است ، هرچند كه سپهرگردون مارا از مسير واقعي حيات منحرف كرده و به راههاي ديگر سوق داده است ، برماست كه متد منطقي و عقلاني را اختياركنيم و با ظلمات و تاريكي فلك به مقابله برخيزيم ، مبارزه با سختي ها و دردهاو كربتهاي جانفزابسيارمشكل است ، ولي مي توان خودرا ازگردونه رنج و عذاب رها ساخت و باگزينش خط و مشي درست و عقلاني  خويشتن را از شقاوت و انحطاط به سوي نور وروشنائي هدايت نمود ، هيچ چيز آسان بدست نمي آيد براي وصول به هرچيز و هرهدفي نياز به تحمل سختي ها و مشقت هاي زيادي است ، نبايد با نقشه هاي فلك  قداره بند هم آهنگ شد اگر خودرا چشم و گوش بسته دراختيارفلك قراردهيم لحظه ها و ثانيه ها درمسير عاطل و باطل بيهوده سپري خواهد شد كه حاصل آن به جز شقاوت و بدبختي چيزي نيست ، و بايد به خود آييم تا خويشتن را ازسلطه فلك قداره بند و ستمگر نجات دهيم

 

 

 

ج مثل جوانی...
ما را در سایت ج مثل جوانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : javani20a بازدید : 174 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 9:25