خوابم بشد از ديده دراين فکر جگر سوز کاغوش که شد منزل آسايش و خوابت
شرح بیت
سوزندگی و آتش درون ديده ام را به خواب فرو برد و با بينائی ظاهری فقط ظاهر را مشاهده می نمودم و درخواب عميقی غوطه ور بودم و آنچنان مستغرق عشق سوزناک بسر می بردم که از اطراف خود خبر نداشتم و عشق معشوق جگرم را سوزانده بود و مداوم در فکر وصلت يار بودم و در پی اين بودم که محل آسايش و استراحت معشوق را بيابم ماوی و پناه گاه يار کجاست آيا او استراحتگاهی دارد معبود هستی هميشه بيدار و آگاه است فلسفه وجود آفرينش از اوست ، اوست که کليه موجودات را آفريده است او مداوم زنده و فعا ل است هرگز به خواب فرو نمی رود پس برای معشوق آسايشی وجود ندارد که محلی هم داشته باشد.
برچسب : نویسنده : javani20a بازدید : 160